باسمه تعالی
نام نامی و نسب گرامی حضرت خدیجه(س)
خدیجه بنت خویلد،بن اسد،بن عبدالعزی، بن قصی، بن کلاب، بن مرﺓ، بن کعب، بن لؤی، بن غالب، بن فهر
پدر بزرگوارش «خویلد» قهرمان دلاوری بود که در دفاع از حریم کعبه روز به یاد ماندنی آفرید.
هنگامی که «تُبَّع» پادشاه خود کامه یمن تصمیم گرفت حجرالاسود را به یمن منتقل کند و در معبدی که آنجا ساخته بود به کار گذارد، خویلد شمشیر به دست گرفت و در برابر او مردانه جنگید و دیگر شمشیر زنان قریش به یاری او شتافتند و دشمن را با ذلت از حریم کعبه دور ساختند.
پدربزرگش «اسد» از پیشگامان در پیمان جوانمردان می باشد. این پیمان به منظور احقاق حقوق و دفاع از مظلوم در خانه «عبدالله بن جدعان» برگزار شد، پیامبر اکرم(ص) در آن پیمان حضور فعال داشت و از آن به نیکی یاد می کردند. «اسد» از پیشگامان در این پیمان بود که در تاریخ به عنوان: «حلف الفضول» مشهور شده است.
مادرش «فاطمه» بنت زائده، بن ﺃصمّ بن رواحه، بن حجر، بن عبد، بن معیص، بن عامر، بن لؤی، بن غالب بن فهر بانویی با فضیلت، تابع آئین حنیفیت بود.
روی این بیان، حضرت خدیجه(س) از تیرة قریش می باشد، از سوی پدر در نیای سوم و از سوی مادر در نیای هشتم با نسب پیامبر اکرم (ص) پیوند می خورد.
نام نامی و القاب گرامی
برای حضرت خدیجه(س) القاب فراوانی است که از عظمت بیکران و قداست بی پایان آن حضرت حکایت می کند، که از آن جمله است :
1. صدّیقه:
در فرازی از زیارتنامه پیامبر اکرم(ص) به هنگام درود بر زوجات طاهرات، از حضرت خدیجه به عنوان «الصّدیقه» تعبیر شده و این واژه در قرآن یکبار به کار رفته وآن هم در مورد حضرت مریم(س) و حضرت صادقu آن را به معنای معصوم بیان فرموده است.
2. مبارکه:
خداوند منان به حضرت عیسیu وحی فرمود که نسل پیامبر آخر الزمان از بانوی مبارکه است عبدالله بن سلیمان نیز این معنی را از «انجیل» روایت کرده است.
3. امّ المؤمنین:
همسران پیامبر اکرم(ص) و در رﺃس آنها حضرت خدیجه(س) در منطق قرآن «ام المؤمنین» لقب یافته اند ولی به تصریح پیامبر اکرم(ص) وی برترین و بهترین آنان میباشد.
4. طاهره:
مشهورترین لقب حضرت خدیجه(س) در عصر جاهلیت «طاهره» بود زیرا او پاک ترین و عفیف ترین بانوی آن دوران بود.
5. بانوی بانوان
امیر مؤمنان(ع) در چکامه ای که به عنوان سوگنامة حضرت خدیجه(س) سروده اند، از او به عنوان «سیدﺓ النّسوان»، بانوی بانوان تعبیر کرده اند. امام صادقu نیز از او به «سّیده قریش» یاد کرده اند. اسماء بنت عمیس نیز او را «سیدﺓ نساء العالمین» می خواند و در عهد جاهلی او را «سیده نساء القریش» می خواندند.
6. دیگر القاب
در زیارتنامه رسول اکرم(ص) از حضرت خدیجه(س) به عنوان: راضیه، مرضیه و زکیه نیز تعبیر شده است. یتیمان او را «امّ الیتامی»، بینوایان او را «امّ الصعالیک»، مؤمنان او را «امّ المؤمنین» و کوثر جاری خلقت نیز او را «امّ الزهراء» یا سرچشمه کوثر می دانستند.
سیمای حضرت خدیجه د ر آیینه وحی
پیامبر اکرم(ص) در نخستین سیر شبانه خود که در ماه ربیع الاول، دو سال بعد از بعثت که از خانة حضرت خدیجه(س) انجام پذیرفت هنگامی که به سوی زمین باز میگشتند از پیک وحی چنین مورد خطاب قرار گرفتند:
حاجَتِی ﺃَن تَقرَﺃَ عَلی خَدیجَهَ مِنَ اللهَ وَ مِنّی السَلام؛ حاجت من این است که از خداوند منّان و از مَنِ جبرئیل، بر خدیجه سلام برسانی.
هنگامی که پیامبر اکرم(ص) درود خداوند منّان را به حضرت خدیجه ابلاغ نمودند، او در پاسخ گفت: خداوند سلام است، سلام از اوست و به سوی اوست.
پیک وحی یکبار دیگر به پیامبر(ص) عرضه داشت: ای محمد، به خدیجه از پروردگارش سلام برسان.
حضرت خدیجه(س) گفتند: خداوند خود سلام است، و سلام از اوست، و بر جبرئیل امین سلام باد.
در یکی از تهاجمات ددمنشانه قریش و انتشار شایعه کشته شدن پیامبر(ص)، حضرت خدیجه(س) در میان درّه ها و صخره های اطراف مکه، به دنبال حبیبش می گشت و سیلاب اشک بر صورتش روان بود. پیک وحی بر پیامبر رحمت فرود آمد و عرضه داشت: ملائکه آسمان به جهت گریه خدیجه به گریه افتاده اند، او را به سوی خود فراخوان، درود مرا ابلاغ کن و او را بشارت بده، که خدایش به او درود میفرستد و او را با قصری در بهشت بشارت ده، که در آن هیچ غم و اندوهی نیست.
خدیجۀ کبری (س) از دیدگاه رسول خدا (ص)
از رسول اکرم(ص) احادیث فراوان در مناقب حضرت خدیجه(س) رسیده است، که به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم:
1. هر روز خداوند، چندین بار با وجود خدیجه بر فرشتگان مباهات می کند.
2. او به من ایمان آورد، هنگامی که دیگران به من کفر می ورزیدند، او مرا تصدیق نمود، هنگامی که دیگران انکار می کردند، او همة ثروتش را در اختیار من قرار داد هنگامی که دیگران دریغ می ورزیدند. خداوند منّان از او به من فرزند عنایت کرد ولی دیگران را محروم ساخت.
3. بهترین بانوان عالمیان عبارتند از : مریم دخت عمران، آسیه دخت مزاحم، خدیجه دخت خویلد و فاطمه دخت محمد(ص).
4. برترین بانوان بهشت عبارتند از: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم همسر فرعون.
5. چهار بانو هستند که بانوی بانوان بهشتی اند و آنها عبارتند از: مریم، خدیجه، آسیه و فاطمه.
6. در میان بانوان عالم تنها چهار بانو به حد اعلای کمال رسیده اند و آنها عبارتند از : مریم ، خدیجه ، آسیه و فاطمه.
7. خدیجه پیش از همه بانوان عالم، به ایمان به خدا و رسول خدا سبقت گرفت.
8. دیگر کجا همانند خدیجه یافت می شود که مرا تصدیق نمود، هنگامی که دیگران تکذیب می کردند، و در پیشرفت دین خدا یار و مددکار من بود و ثروتش را در این راه هزینه کرد.
9. بهشت به چهار بانو مشتاق است و آنها عبارتند از : مریم، خدیجه فاطمه و آسیه.
10. خدیجه بهترین امّهات مؤمنین و برترین آنها و بانوی بانوان عالمیان است.
11. محبت خدیجه را خداوند در دل من قرار داده بود.
12. من او را از اعماق دل دوست داشتم.
13. من دوستداران خدیجه را نیز دوست می دارم.
14. هرگز خدای متعال همسری بهتر از خدیجه به من عطا نکرد.
15. نه، هرگز خداوند بهتر از خدیجه را به جای او جایگزین نکرد.
16. من کارفرمایی ندیدم که نسبت به کارگزارانش از خدیجه بهتر و حق شناس تر باشد.
17. هیج ثروتی همانند مال خدیجه مرا سود نبخشید.
18. خداوند از میان زنان چهار بانو برگزید : مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه.
19. خداوند علی، حسن، حسین، حمزه، جعفر، فاطمه، و خدیجه را بر جهانیان برگزید.
20. خطاب به عایشه: از خدیجه اینگونه سخن مگو، او نخستین بانویی بود که به من ایمان آورد، او برای من فرزند آورد و تو محروم شدی.
حضرت خدیجه در گذر تاریخ
قلم همواره در طول تاریخ، در دست چاپلوسان و در خدمت زورمداران بوده، از این رهگذر بسیاری از حقایق مسلم تاریخ، دستخوش تحریف شده و رنگ واقعیت تاریخی به خود گرفته، تا جائی که اگر پژوهشگری براساس یافته های علمی خود پرده از روی واقعیت ها بردارد، موجب شگفت همگان خواهد بود.
یکی از پژوهشگران معاصر، با دلایل متقن اثبات کرده که تنها یار غار پیامبر: عبدالله بن اریقط بن بکر بوده و در عهد معاویه و با پول او داستان غار جعل شده و شخص دیگری به جای عبدالله یار غار معرفی شده است. همو اثبات کرده که جمله «الانزع البطین» را پیروان معاویه جعل کرده اند.
از این رهگذر جای شگفت نیست که دوشیزة قریش حضرت خدیجه(س) را بانوئی چهل ساله و صاحب فرزندانی از شوهران قبلی معرفی کنند، تا برای حضرت علی(ع) از دیگر خلفا رقیب سیاسی درست کنند، در حالی که رسول خدا(ص) در مقام شمارش ویژگیهای حضرت علی می فرمایند: یا علی! سه امتیاز به تو اعطاء شده که به احدی داده نشده حتی به من!
1. پدر زنی چون من به تو داده شده، که من از آن محرومم.
2. همسری چون فاطمه به تو داده شده، که در آن سطح به من داده نشده.
3. فرزندانی چون حسن و حسین، از صلب تو آمده اند که از صلب من نیامده اند.
اگر پیامبر رحمت(ص) به جز فاطمه دختر دیگری داشت، شوهر او نیز در این افتخار همانند امیر مومنان(ع) می شد، در حالی که پیامبر(ص) آن را با قاطعیت نفی کرده است.
بسیاری از محدثان تصریح کرده اند که حضرت خدیجه(س) به هنگام ازدواج با پیامبر اکرم(ص) دوشیزه بود و هرگز شوی دیگر انتخاب نکرده بود، از آن جمله است :
1. سیّد مرتضی علم الهدی، در کتاب «الشافی فی الامامه»
2. شیخ طوسی، در کتاب «تلخیص الشافی»
3. بلاذری، در کتاب «الانساب اشراف»
4. ابوالقاسم کوفی، درکتاب «الاستغاثه فی بدع الثلاثه»
بسیاری از محدثان و مورخان نیز این مطلب را از منابع یاد شده نقل کرده اند این عده تاکید می کنند که سن شریف حضرت خدیجه(س) در آن هنگام 25 یا 28 ساله بوده و هرگز شوی دیگری انتخاب نکرده بوده، زینب، رقیه، و ام اکلثوم فرزندان هاله خواهر حضرت خدیجه بودند،که تحت کفالت و مراقبت حضرت خدیجه به سر می یرده اند.
پژوهشگر معاصر، «علامه دخیل» پس از نقل سخنان بالا می فرماید: مؤید سخنان فوق، فرمایش صاحب کتاب «الأنوار و البدع» می باشد، که می نویسد: رقیه و زینب دختران هاله خواهر خدیجه (س) می باشند.
مرحوم آیه الله شیرازی نیز استظهار کرده اند که حضرت خدیجه (س) دوشیزه بوده اند و به همه اشراف قریش پاسخ منفی داده بودند و دل در گرو جوان هاشمی، حضرت محمد مصطفی(ص) داشتند.
مرحوم علامه سید محسن امین نیز در کتاب «اعیان الشیعه» با دلایل مسلم تاریخی اثبات کرده، که آنها دختران پیامبر نبوده اند.
پژوهشگر معاصر، آقای جعفر مرتضی عاملی نیز شواهد فراوانی آورده، که خدیجه (س) پیش از پیامبر اکرم(ص) شوهر نکرده بوده اند.
دست جنایتکاری که تلاش کرده برای حضرت خدیجه (س) شوهران و فرزندان جعل کند، همان دست تحریفگر و دروغپردازی است که تلاش کرده برای فرد دیگری که فاقد هر فضیلت و منقبتی بوده است، جمال و کمال ممتازی جعل کرده و او را تا مقام «کَلّمینی یا حُمَیراء» بالا ببرد، درحالی که مورخان همه ثبت کرده اند که در جنگ جمل ابن عباس به او فرمود: «لَستِ یا جَمَلِهِن»، تو هرگز بهترین و زیباترین همسران پیامبر(ص) نبودی که این چنین باد به غبغب انداخته ای و با وصی پیامبر (ص) به جنگ و ستیز پرداخته ای.
نخستین بانوی مسلمان
تاکنون میلیونها زن در طول قرون و اعصار، به دین شریف اسلام مشرف شده، فضایل و مناقب فراوانی کسب کرده و در زمرة مفاخر جهان اسلام در آمده اند، ولکن نام مقدس حضرت خدیجه (س) به عنوان «نخستین بانوی مسلمان» با خطوط زرین، بر تارک صفحات تاریخ ثبت است.
پیش از بعثت پیامبر(ص) حضرت خدیجه(س) پیرو آیین جد بزرگوارش حضرت ابراهیم(ع) و به اصطلاح از «حنفاء» بوده و در نخستین روزی که پیامبر خدا (ص) به پیامبری مبعوث شدند او تسلیم بودن خود را اعلام کرد، چنانکه در حدیث شریف آمده است:
نخستین کسانی که به پیامبر اکرم(ص) ایمان آورده اند از مردان علی(ع) و از بانوان حضرت خدیجه (س) بوده اند .
سالها پیش یکی از احبار امین قریش را در خانة خدیجه(س)دیده بود و به حضرت خدیجه(س) گفت: ای خدیجه او همان پیامبر موعود است که من نشانه های او را در تورات خوانده ام، بانوئی از قریش با او ازدواج می کند که سرور بانوان قریش است، مبادا که تو از این شرف محروم شوی.
در سفرهای تجارتی آن حضرت به شام امور خارق العادة فراوان از آن حضرت مشاهده شده بود، که دقیقاً به حضرت خدیجه گزارش می شد و بر تعلقات قلبی او می افزود. پسر عمویش ورقه بن نوفل نیز او را به این امر تشویق می کرد و می گفت: به خدا سوگند او همان پیامبری است که ما در انتظار بعثتش به سر می بریم. ورقه از کسانی بود که با بت پرستی مبارزه می کرد و محبت پیامبر اکرم(ص) را در دل خدیجه استوار می نمود.
از این رهگذر هنگامی که پیامبر اکرم(ص) در نخستین روز بعثت از غار حراء با رسالت عظیم پائین می آمدند، سرور بانوان قریش به استقبال آن حضرت شتافت و عرض کرد: این چه نوری است که در پیشانی شما می بینم؟ فرمودند: این نور نبوت است. آنگاه ارکان اسلام را برای ایشان بیان نمودند، و حضرت خدیجه (س) عرضه داشتند: «آمَنتُ وَ صَدَّقتُ وَ رَضِیتُ و سَلَّمتُ»؛ من ایمان آوردم، پیامبریت را باور کردم، آئین اسلام را پسندیدم و تسلیم شدم.
نخستین بانوی نمازگزار
حضرت خدیجه نخستین بانوی نمازگزار در اسلام است، سالها شمار باورداران دین مقدس اسلام منحصر به حضرت خدیجه(س) و حضرت علی(ع) بود، هر روز پنج بار پیامبر رحمت به مسجدالحرام شرفیاب می شدند، رو به کعبه می ایستادند، امیرمؤمنان(ع) در سوی راست و حضرت خدیجه(س) در پشت سر می ایستادند. این سه انسان مسئول و متعهد، امت اسلامی را تشکیل می دادند و پرستش معبود را در کنار خانه توحید به نمایش می گذاشتند.
هنگامی که عبدالله بن مسعود برای نخستین بار این صحنه را مشاهده کرد، شرح این ماجرا را از عباس پرسید، عباس گفت: این مرد برادر زاده ام [محمدبن عبداالله(ص)]، آن نوجوان علی ابن ابیطالب(ع) و آن زن خدیجه کبری(س) می باشد. در روی زمین جز این سه تن کسی به این دین نگرویده است عباس همین پاسخ را به عفیف کندی نیز داد
نخستین نمازگزار امیرمؤمنان از مردان، و خدیجه کبری از بانوان بود تا هنگامی که جعفر طیار، برادر امیر مؤمنان، به فرمان پدرش ابوطالب به این جمع پیوست، از آن روز، این عبادت بزرگ با یک گروه چهار نفری برگزار می شد تا هنگامی که محاصره قریش سخت تر شد و مسلمانان در شعب ابی طالب در محاصره قرار گرفتند.
نخستین بانوی معتقد به ولایت
امیرمؤمنان علی ابن ابیطالب(ع) از شش سالگی در خانه پیامبر تحت مراقبت حضرت خدیجه(س) بودند و لذا خدیجه نسبت به آن حضرت حق پرورش و مادری داشت، هنگامی که رسول اکرم(ص) مقام منیع ولایت را به حضرت خدیجه(س) بیان نمودند و از او درخواست کردند که به ولایت امیرمؤمنان معتقد شود، حضرت خدیجه با صراحت تمام عرضه داشتند: من به ولایت علی(ع) ایمان آوردم و بیعت نمودم
مهرورزی حضرت خدیجه(س) به حضرت علی(ع) در سطحی بود که در وصف امیرمؤمنان آورده اند: او برادر پیامبر، عزیزترین مردمان در نزد او و نور چشم خدیجه کبری(س) است.
تنها همسر
حضرت خدیجه تنها بانویی است که نسل طیّب و طاهر رسول اکرم(ص) از او باقی ماند. او تنها بانوی شایسته ای است که خداوند او را وعاء و ظرف انوار درخشان امامت قرار داد. پیامبر رحمت، در مقام بیان شایستگی حضرت خدیجه به دخت گرامی حضرت فاطمه(س)چنین فرمودند: دخترم! این مادرت خدیجه بود که خداوند او را وعاء نور امامت قرار داد. و در حدیث دیگری فرمودند: جبرئیل امین به من بشارت می دهد که خداوند نسل مرا از او قرار می دهد، و امامان امت و خلفای من از او خواهند بود. پیامبر اکرم همواره به این فضیلت بزرگ امّ الفضائل، اشاره کرده و می فرمودند: خداوند از او برای من فرزند روزی کرد و از دیگران محروم نمود
تا حضرت خدیجه (س) در قید حیات بود، پیامبر اکرم با هیچ بانوی دیگری ازدواج نکردند. حضرت خدیجه سرچشمه کوثر جاری نبوت است که امروز بیش از 80 میلیون سید از نسل او در جهان وجود دارد، که مظاهر خیر کثیر و مصادیق کوثر، عطیه حق تعالی به خیرالشر، حضرت پیامبر اکرم (ص) می باشند.
فرزانه قریش
حضرت خدیجه (س) علاوه برجمال، کمال، ثروت و شرافت نسب از دانش، بینش، اصالت اندیشه، قدرت تصمیم گیری، دقت نظر، سلامت فکر، صلابت رای، عقل وافر و اندیشه صائب برخوردار بودند، از این رهگذر خواستگارهای فراوانی از سران بنی هاشم، سلاطین یمن و اشراف طائف، با اموال و امکانات فراوان درصدد ازدواج با آن قله شرف برآمدند، ولی او دست رد برسینه همه آنها زد و دل در گروه امین قریش داشت.
انگیزه ازدواج
برای هر دوشیزه ای بسیار طبیعی است که چشم به مال و منال و جاه و جمال خواستگاران بدوزد، ولی فرزانه قریش عاقل تر از آن بود که به مسائل مادی و عادی چشم بدوزد. حضرت خدیجه (س) علت گزینش امین قریش را اینگونه بیان می کند:
یَابنَ عَمِ ، اِنی رَغِبتَُ فِیکَ ِلقَرابَتِکَ مِنی وَ شَرَفِکَ مِن قَومِکَ وَ اَمانَتِکَ عِندَهُم وَ صِدقِ حَدِیِثکَ وَ حُسنِ خُلقِکَ ،
ای پسر عمو، من دل در گرو تو دارم ، زیرا:
1. تو خویشاوند من هستی
2. تو ازشرافت والا برخوردار می باشی
3. تو به امانت در میان قوم خود مشهور هستی
4. تو فردی راست گفتار می باشی
5. تواز اخلاق نیکو برخوردار هستی.
حضرت خدیجه هدایای فراوان به «صفیه» عمه پیامبر اکرم (ص) فرستاد و به خدمتش عرضه داشت: ای صفیه! ترا به خداوند سوگند، مرا در رسیدن به وصال حضرت محمد(ص) یاری کن.
حضرت خدیجه راز اصلی این گزینش را به صفّیه چنین بیان کرد: «اِنِّی قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ مَؤیَّدٌ مِنْ رَبِّ اْلعالَمینَ»، من به طور قطع و یقین می دانم که او از سوی پروردگار عالمیان مورد تائید می باشد.
وی همچنین خواهرش «هاله» را به نزد عمار فرستاد تا موانع این پیوند مقدس را از پیش پا بردارد.
وی همچنین از بانوی فرزانه ای به نام نفیسه بهره جست و به همراه او به محضر رسول اکرم(ص) شتافت و عرضه داشت: من دختری از تبار خویش برای شما درنظر گرفته ام. پیامبر پرسید: اوکیست؟ حضرت خدیجه عرض کرد:
«هِی مَملُو کَتُکَ خدیجه» ، اوکنیز تو خدیجه است.
مراسم خواستگاری
سرانجام مراسم خواستگاری با حضور اشراف قریش و بزرگان بنی هاشم برگزار گردید، حضرت ابوطالب(ع) خطبه ای در کمال فصاحت و بلاغت ایراد کرد، از عظمت و شرافت پیامبر اکرم سخن گفت و در پایان فرمود:
برادر زاده ام به دوشیزه شما خدیجه نظر دارد، اونیز به وی تمایل دارد، ما برای خواستگاری او آمده ایم و مهریه اش را من خواهم پرداخت. به خدای کعبه سوگند او دارای شخصیتی بسیار والاست، او صاحب شریعتی فراگیر است و از درایتی بسیار استوار برخوردار است.
«خویلد» پدر خدیجه در پاسخ گفت: شما عزیزترین مردمان در میان ما هستید، جز اینکه خدیجه از من عاقل تر است و صاحب اختیار خود می باشد
حضرت خدیجه از عمویش «عمرو بن اسد» که بزرگ خاندان بود رخصت طلبید و موافقت خود را اعلام کرد و اظهار کرد که مهریه اش نیز از مال خودش خواهد بود. آنگاه عمر و بن اسد خطبه شیوایی ایراد کرد و در پایان فرمود:
«زُوجَناهَا وَ رَضِینَا بِه» ، ما خدیجه را به همسری پیامبر در آوردیم و به این پیوند مقدس خوشوقتیم. آنگاه با کمال صراحت اعلام کرد:
«مَن ذا الَذِی فِی النَاس مَثَلُ مُحَمَد»، کیست در میان مردمان که همانند محمد و همسنگ او باشد.
مهریه فرزانه قریش
چون مراسم خواستگاری به پایان رسید، ورقه بن نوفل پسر عموی خدیجه گفت: مهریه خدیجه 4000 دینار می باشد، حضرت ابوطالب با خرسندی پذیرا شدند حضرت خدیجه(س) آن مبلغ را به عهده گرفتند، مبلغ چهار هزار دینار با خلعتی به خدمت عباس عموی پیامبر فرستاد تا آن را تحت مراسمی به خویلد پدر خدیجه تقدیم کند.
چون مهریه به دست خدیجه رسید به ورقه دستور داد که آن را به محضر پیامبر (ص) تقدیم کند و اعلام کند که همه اموال خدیجه به آن حضرت متعلق است. ورقه بن نوفل در میان زمزم و مقام ابراهیم ایستاد و با صدای رسا اعلام کرد: هان ای امت عرب، خدیجه شما را گواه می گیرد که این مبلغ را با همه اموال، غلامان و کنیزانش به محمد امین تقدیم میدارد و شما را به گواهی می طلبد.
خویلد پدر خدیجه در مراسم عقد فرمود: ای معشر عرب، آسمان سایه نینداخته و زمین بر فراز خود حمل نکرده، کسی را که از محمد برتر باشد همه گواه باشید که من او را به دامادی خود برگزیدم و به این پیوند مقدس مفتخر هستم.
آنگاه حضرت خدیجه(س) اموال، اغنام، احشام، عطریات و جامه های فراوان در اختیار حضرت ابوطالب(ع) گذاشت تا ولیمه عروسی را بر عهده بگیرد. حضرت ابوطالب uسفرة بسیار باشکوهی گسترد و سه روز تمام اهالی مکه و پیرامون آن را میهمان کرد.
ثروت خدیجه
حضرت خدیجه سالیان دراز بزرگترین کاروان تجارتی قریش را در اختیار داشت و ثروت کلانی از راه این تجارت گسترده به دست آورده بود، همه را در اختیار پیامبر قرارداد تا به دلخواه آنها را هزینه کند.
زهری گوید: حضرت خدیجه اموالش را چهل هزار، چهل هزار در اختیار پیامبر خدا قرار می داد.
علامه مامقانی گوید: به تواتر رسیده که آیین مقدس اسلام جز با شمشیر حضرت علی(ع) و ثروت حضرت خدیجه(س) بر پا نشد.
درایت خدیجه
در اصالت رای و صلابت اندیشه حضرت خدیجه همین بس که مورخان گفته اند: پیامبر اکرم (ص) در همه امور با حضرت خدیجه (س) مشورت می کردند.
حضرت خدیجه (س) با حسن تدبیر در تمام مشکلات زندگی در کنار پیامبر (ص) بودند، و ایشان را در حوادث ناگوار تسلی می داد ، مشکلات و مشقت های دعوت اسلامی را که پیامبر (ص) با آنها مواجه بودند، برای آن حضرت قابل تحمل می کرد.
پیامبر اکرم (ص) بر مسلمان شدن قریش و رهایی آنها از آتش قهر الهی بسیار علاقمند بود، هنگامی که با عناد و لجاجت آنها مواجه می شد، قلب شریفش پر از غم واندوه می شد، چون به دودمان رسالت تشریف می برد و با حضرت خدیجه راز دل می گفت، حضرت خدیجه با سخنان حکیمانه و نگاههای آرامش بخش خود دل شریف آن حضرت را تسکین میداد.
در دوران سخت و مشقت بار محاصره اقتصادی آن حضرت در شعب ابوطالب، ثروت فراوان حضرت خدیجه در شکستن حصر اقتصادی بسیار موثر بود. در این دوران، تبسم شادی آفرین آن بانوی نمونه، در زدودن آثار شکننده آنهمه غم و اندوه سهم فراوان داشت. اگر چه همواره خداوند منان با عنایات بیکران خود پشتیبان پیامبر اکرم (ص) بود ولی چهره شاداب و نگاههای پرنشاط خدیجه او را برای روزگار سختی که در پیش رو داشت، مصمم تر می نمود.
صدف کوثر
در میان میلیونها بانوی با فضیلت جهان تنها یک بانو این افتخار را پیدا کرد که دُرِ شاهوار جهان آفرینش، دردانه بی همتای خداوند منان، بانوی بانوان عالم، دخت گرانمایه پیامبر خاتم، سرور بانوان بنی آدم، حضرت زهرای اطهر(س) را در صدف خود بپروراند و او کسی جز حضرت خدیجه کبری (س) نبود.
حضرت خدیجه برای پیامبر(ص) دو پسر و یک دختر آورد؛ هر دو پسرش در کودکی درگذشتند ولی دخترش کوثر جاری خلقت، مادر یازده امام نور، حضرت فاطمه زهرا(س) می باشد.
حضرت زهرا هنوز در رحم مادر بود که پیامبر رحمت فرمودند: ای خدیجه ترا بشارت باد که فرزندت دختر است، خداوند او را مادر یازده جانشین من قرار داده است که بعد از من و پس از پدر بزرگوارشان بر منصب امامت قرار می گیرند.
غروب غمبار تنها غمگسار پیامبر (ص)
25 سال تمام حضرت خدیجه ستاره پرفروغ دودمان رسالت بود، نگاههای جاذب و غم زدایش تنها مایه تسلی پیامبر رحمت در محیط خانه بود ولی هزار افسوس که با ارتحال جانگدازش غم و اندوه فراوانی به وسعت دریاها و سنگینی کوهها بر دل پیامبر فرو ریخت. این حادثه جانگدازو فاجعه توان فرسا، در دهم رمضان دهمین سال بعثت، سه سال پیش از هجرت اتفاق افتاد.
ارتحال خدیجه به فاصله اندکی از رحلت اندوهبار حضرت ابوطالب uرخ نمود. پیامبر اکرم (ص) آن سال را «عام الحزن» ؛ سال غم و اندوه نام نهاد و در واقع یکسال اعلام عزای عمومی نمود.
پیامبر اکرم (ص) همواره می فرمودند: تا هنگامی که ابوطالب و خدیجه زنده بودند، هرگز غم و اندوهی بر من مستولی نشد. خاطرات تلخ و شیرین ایام زندگی مشترک خدیجه هرگز در بایگانی حافظه پیامبر کمرنگ نشد. او هرگز از خانه بیرون نمی رفت جز اینکه از خدیجه یاد می کرد و موجبات رشک و حسد همسران نوجوان فراهم می شد و گاهی با طوفان اعتراض آنها مواجه می شد، ولی با قاطعیت از خدیجه حمایت می کرد و می فرمود: آری خدیجه اینگونه بود و خداوند نسل مرا از او قرار داد. هنگامی که گوسفندی در خانه پیامبر ذبح می شد، به دوستان خدیجه از آن می فرستادند.
وصیتهای خدیجه (س)
حضرت خدیجه در آخرین لحظات زندگی وصایائی به شرح زیر به پیامبر اکرم نمود:
1. برای او دعای خیرکند.
2. او را به دست خود در خاک قرار دهد.
3. پیش از دفن در قبر او وارد شود.
4. عبائی را که به هنگام نزول وحی بردوش داشت، روی کفن او قرار دهد
حضرت خدیجه که همه اموال منقول و غیرمنقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود و آن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه (س) تقاضا کرد. آنگاه پیک وحی فرود آمد و کفن بهشتی از سوی پروردگار از بهشت آورد.
پیامبر رحمت نخست با عبای خود او را کفن کرد، آنگاه کفن بهشتی را بر روی آن قراردادند. حضرت خدیجه(س) در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا (س) ابراز نگرانی کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جای خدیجه نقش مادری ایفا کند.
مراسم خاکسپاری خدیجه (س)
پیکر پاک و مقدس حضرت خدیجه پس از مراسم کفن به دامنه کوه «حجون» برده شد و در کنار مرقد مطهر حضرت ابوطالب(ع) به خاک سپرده شد. پیامبر رحمت (ص) طبق وصیت خدیجه وارد قبر شدند و جسد مقدس حضرت خدیجه را با دست مبارکشان در دل خاک قراردادند.
قبر منور و مطهر خدیجه طاهره (س) بیش از چهارده قرن است که همه ساله پذیرای میلونها زائر است که در ایام حج و عمره به زیارت قبر مطهرش می شتابند و بسیاری از مراجع عالیقدر شیعه به استحباب زیارت قبر شریفش فتوا داده اند. در طول قرون و اعصار گنبد و بارگاه باشکوهی برفراز قبر شریفش بود که در سال 1344هـ توسط ددمنشان وهابی با خاک یکسان گردید. پس از ارتحال حضرت خدیجه، زهرای مرضیه (س) همچون پروانه دور شمع وجود پیامبر می گردیدند و می پرسیدند: پدرجان! مادرم کجاست؟ پیامبر اکرم با یادآوری جایگاه رفیع خدیجه در بهشت برین دختر گرانمایه اش را تسلی می داد.
امیر بیان، پیشوای پرواپیشگان، مولای متقیان در سوک حضرت خدیجه چکامه ای سروده و در آن فضایل و مناقب آن بانوی گرانمایه را بر شمرده اند
تشریف فرمایی حضرت خدیجه به محشر
پیامبر اکرم (ص) تشریفات ورود حضرت خدیجه کبری را به صحرای محشر چنین توصیف می نماید: هفتاد هزار فرشته در حالی که پرچم هایی منقش و مزین با جمله «الله اکبر» را در دست دارند به استقبال او می شتابند.
حق شناسی پیامبر (ص)
پیامبر اکرم (ص) همواره از خدمات بی نظیر حضرت خدیجه (س) یاد می کردند و او را بر همه امهات مؤمنین ترجیح و برتری می دادند. هنگامی که پیامبر اکرم (ص) با ده هزار سرباز جنگی وارد مکه معظمه شدند و آن فتح با شکوه را از آنِ خود نمودند، اشراف مکه دسته دسته به محضر آن حضرت می شتافتند و با اصرار و الحاح تقاضا می کردند که در منزل آنان فرود آید، پیامبر رحمت با پیشنهاد آنان موافقت ننموده و یک راست به جنه المعلی آمد و در کنار مرقد مطهر حضرت خدیجه (س) خیمه زدند و ایام اقامتشان در مکه معظمه را در کنار عزیز دل و محبوب از دست رفته شان سپری نمودند.
این عمل ارزشمند پیامبر اکرم(ص) علاوه بر حق شناسی از آنهمه ایثار و فداکاری حضرت خدیجه (س) پیام مهمی در بر داشت و آن اینکه:
ای خدیجه، ای سنگ صبو من، ای همسر باوفای من، اگر در همه روزهای سخت زندگی، اگر در دوران خفقان و اختناق جانکاه قریش، اگر در ایام محاصره اقتصادی و دیگر روزهای پرآشوب در کنار من بودی و آنهمه رنج و مشقت را تحمل کردی، اینک من پس از فتح مکه و گشودن قلعه های شرک و نفاق به کنار تربت پاک تو آمدم تا در روزهای شادی در کنار تو باشم و شادمانی ام را با تو قسمت کنم.
خانه حضرت خدیجه (س)
پس از ارتحال خدیجه کبری (س) منزل مسکونی اش به عنوان یکی از مشاهد مشرفه، همه ساله مورد بازدید هزاران زائر مشتاق، والهام بخش حجاج بیت الله الحرام بود. ابن بطوطه جانگرد نامی می نویسد: از مشاهد مشرفه در نزدیکی مسجدالحرام «قبه الوحی» است و آن خانه ام المؤمنین خدیجه می باشد
شیخ انصاری(قدس سره) در مناسک حج خود می نویسد: در مکه معظمه مستحب است که حجاج خانه خدا به منزل حضرت خدیجه شرفیاب شوند
با کمال تأسف دست جنایت پیشه آل سعود این «قبه الوحی» را نیز همانند دیگر آثار اسلامی تخریب و با خاک یکسان نموده است.
به امید روزی که فرزند برومندش ظهور کند و آن دست نیرومند الهی از آستین غیبت بیرون آید و حقوق از دست رفته آل پیامبر را برگرداند و جایگاه رفیع خاندان وحی را برای همگان آشکار نماید. انشاالله